اوائل سال 1374 کنگره بزرگداشت میبدی با حضور جمع کثیری از دانشگاهیان و حوزویان در میبد یزد برگزار شد، به همین مناسب کارهای علمی، تحقیقی سودمندی به صورت مقاله و کتاب انجام شد و بخشی از آنها هم به چاپ رسید. (1)
در روزهای برگزاری کنگره، تعدادی از مقالات که برخی از آنها حاکی از کار و تلاش و تتبع چندین ماه بود توسط نگارندگانش در جلسات کنگره خوانده شد و مورد تقدیر، و احیانا نقد و بررسی قرار گرفت. (2)
اینجانب که به نوشت مقاله مفوق نشده و در عین حال طبق وعدهای که داده بودم، میبایست در آن محفل سخنرانی داشته باشم، با صرف ساعات فراوانی از چند روز قبل ایام برگزاری کنگره یادداشتهایی تهیه و بر اساس همان یادداشتها سخنرانی انجام گردید. (3)
آنچه در این مقاله در چند قسمت تنظیم شده، همان یادداشتهاست با افزودههایی.امید آنکه سودمند افتد.
شهرت و عظمت میبدی به خاطر خدمتی است که به وسیله تفسیر خود، به قرآن کریم کرده، از اینرو بزرگداشت او در حقیقت بزرگداشت قرآن است و به این مناسبت در آغاز بحث، حدیث بسیار جالبی را که مبیّن عظمت قرآن مجید است و در تفسیری میبدی از زبان امام صادق علیه السلام روایت شده، با تعدادی از روایات هم آهنگ با آن را یاد میکنیم.
از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله:کلام اللّه جدید، غضّ، طریّ.
(قرآن[همواره]نو و تازه است) (4)
از امام محمد باقر علیه السلام:ان القرآن حیّ لا یموت و الآیة حیّة لا تموت...
(قرآن و آیات قرآن همیشه زنده است و نمیمیرد). (5)
از امام صادق علیه السلام:ان القرآن یجری کما یجری اللیل و النهار و کما یجری الشمس و القمر و یجری انما علی آخرنا کما یجری علی اوّلنا. (6)
(همانطور که شبت و روز و خورشید و ماه جریان و ادامه دارد و ایستائی ندارد قرآن هم در همه زمانها جریان و ادامه دارد و همانگونه که نسلهای قبل را شامل میشد نسلهای کنونی و آینده را شامل میشود.)
امام رضا علیه السلام به نقل از امام کاظم(ع):ان رجلا سأل ابا عبد اللّه علیه السلام:ما بال القرآن لا یزداد علی النشر و الدراسة الاّ غضاضة؟
فقال علیه السلام:لانّ اللّه تبارک و تعالی لم یجعله لزمان دون زمان، و لا لناس دون ناس، فهو فی کلّ زمان جدید، و عند کل قوم غضّ الی یوم القیامة. (7)
(شخصی از حضرت صادق علیه السلام پرسید:چگونه است که قرآن کریم هر چه بیشتر منتشر میشود و مورد بررسی و درس قرار میگیرد تازگی آن بیشتر میشود[بر خلاف سائر کتابها که با خواندن مکرر حالت کهنگی پیدا میکند].
امام صادق در پاسخ او فرمود:چون خدای تبارک و تعالی قرآن را برای یک زمان نه زمان دیگر، و یک جمعیت نه جمعیت دیگر قرار نداده است.[و به این جهت آن را با ویژگیهایی نازل ساخته که بتواند جاویدان و همگانی باشد]پس در هر زمان و دوره ای جدید و نو، و نزد هر گروهی تازه است تا روز قیامت.)
از امام رضا علیه السلام:[القرآن]لا یخلق علی الازمنه... (8)
با گذشت زمان قرآن کهنه کریم کهنه نمیشود.
امام هادی علیه السلام نیز در پاسخ ابن سکّیت نحوی (9)
(که از آن حضرت پرسید:چگونه است که قرآن مجید هر چه بیشتر نشر میشود و مورد استفاده قرار میگیرد تازگی و نوی خود را از دست نمیدهد)همان پاسخ جدّش امام صادق علیه السلام را بازگو فرمود. (10)
این شش روایت که یاد شد همه از کتابهای حدیثی شیعه بود.جالب این است که همین مطلب را با بیانی دیگر و ویژگیهایی جاذبتر، از امام صادق علیه السلام در تفسیر میبدی میبینیم:
قیل لجعفر بن محمد علیهما السلام:لم صار الشعر و الخطب تملّ اذا اعیدت و القرآن یعاد و لا یملّ؟
قال علیه السلام:لانّ القرآن حجة علی اهل الدهر الثانی کما هو علی اهل الدهر، الاوّل، فلذلک ابدا هو غضّ جدید. (11)
به امام صادق علیه السلام گفته شد:چرا اشعار و خطبهها با مکرّر شدن خسته کننده و مملّ میشود امّا قرآن مجید با مکرّر خواندن این حالت را ندارد؟
حضرت در پاسخ فرمود:زیرا قرآن بر اهل همه دورانها حجّت است[مخصوص به یک دوره نه دوره دیگر نیست]و به این جهت همواره نو و تازه است.
شاهد صدق و واقعیت این روایات را هر قاری قرآن که بارها و بارها قرآن را خوانده است در خود لمس میکند.حتما شما هم افراد زیادی را میشناسید که سالی یک یا دو یا چند بار قرآن را میخوانند، بزرگسالانی در میان ما بوده و هستند که در طول عمر بیش از صد بار قرآن را ختم کردهاند.
اینها که سهل است افرادی قرآن را هزاران بار خواندهاند و باز تشنه تکرار آن بودهاند.
در کتاب ارجمند«البیان»به نقل از طبقات القرّاء درباره شیعة بن عیّاش متولد سال 95 و متوفاق سال 193 یا 194 که از قاریان معروف بوده آمده:لما حضرته الوفاة بکت اخته فقال لها:ما یبکیک؟انظری الی تلک الزاویة فقد ختمت فیها ثمان عشرة الف ختمة. (12)
هنگام مرگ و حالت احتضار دید خواهرش گریه میکند.گفت:چرا گریه میکنی؟آن گوشه را میبینی، همانجا هجده هزار بار قرآن کریم را خواندهام.شاید منظورش این بوده که با این طول عمر حدود صد سال، و انسی که با قرآن داشتهام نباید نگران من باشی و برایم گریه کنی.
در سده ششم هجری تفسیرهای متعدّدی نگاشته شده مانند:مجمع البیان طبرسی، و جوامع الجامع وی، و کشاف زمخشری، و تفسیر سور آبادی، و تفسیر فخر رازی.
تفسیر کشف الاسرار و عدّة الابرار میبدی نیز از تفاسیر سده ششم و تاریخ شروع تألیف آن به طوری که در آغاز آن آمده سال پانصدر و بیست هجری بوده است.
البته با اینکه این تاریخ تألیف غیرقابل تردید دانسته شده، امّا پس از بررسی به این نتیجه میرسیم که برخی سؤالها در این مورد مطرح است که باید پاسخ داده شود به این عبارات توجه کنید:
1-شرعت بعون اللّه فی تحریر ما هممت فی اوائل سنة عشرین و خمسمأة، و ترجمت الکتاب کشف الاسرار و عدّة الابرار. (13)
2-موسی از میان امت خویش چهل روز بیرون شد، امت وی گوساله پرستیدند، و اینک پانصد و اند سال گذشت تا مصطفی صلی اللّه علیه و آله از میان ایشان بیرون شده، دین و شریعت او هر روزه تازهتر، و مؤمنان به راه راست و سنّت او هر روز پایندهتر.
بنگر پس از پانصد سال رکن دولت شرع او عامر، عود ناضر، شاخ مثمر، شرف مستعلی، حکم مستولی، نیست این، مگر عزّ سماوی، و فرّ خدایی و لطف ازلی و مهر سرمدی... (14)
3-لا جرم بنگر پس از پانصدر و اند سال، رکن دولت شرع محمدی که چون عامر است، و شاخ ناضر، و عود مثمر، هر روز که برآید دین تابنده (پاینده)تر، و اسلام قویتر، و دین داران برتر... (15)
4-پس از پانصد و اند سال تباشیر صبح روز دولت شریعت او تابنده، و شمع شمائل شرف او فروزنده... (16)
در برهان قاطع و لغتنامه دهخدا و فرهنگ معین آمده است:«اند»شمار مجهول از سه تا ده و یا میان یک و ده.
بنابراین پانصد و اند با پانصد و بیست مطابقت ندارد مگر اینکه بگوییم چون پیامبر در سال 11 هجرت وفات یافته است و پانصد و اند پس از وفات ایشان منظور است که دقیقا همان سال 520 و یا اوایل آن میشود.
5-مصطفی را معجزهای دادم که دست هیچ دشمن هرگز به وی نرسید، شسصد و اند سال گذشت تا هزاران دشمنان از این زندیقان و خصمان دین کوشیدند تا در قرآن طعنی زنند، و نقصی آرند، نتوانستند، همه رفتند و قرآن بیعیب و نقصان ماند. (17)
شسصد و اند در این عبارت سؤال دوّم را مطرح کرده است.
6-تعدادی از مصادر این تفسیر که در آن نام برده شده عبارت است از:المجمل در لغت، المغازی در تاریخ، صحیح بخاری، صحیح مسلم، صحیح ترمذی، الترغیب، تفسیر ابوبکر نقاش، شفاء الصدور، قوت القلوب در عرفان، نظائر در ادبیات کلیه و دمنه، و«الوفاء»ابن جوزی که این آخرین در ج 1، ص 257 آمده است.
ابن جوزی مؤلف الوفاء متولد 510 و متوفای 597 میباشد و بنابراین، آیا تاریخ تألیف الوفاء با استفاده میبدی از آن قابل قبول است یا نه؟این هم سؤال سوّم.
نگارنده معتقد است که پس از مراجعه به نسخههای خطی متعدد که در دست است ممکن است بتوان قضاوت نهایی نمود، و در حال حاضر این سؤالها پاسخ روشن قطعی ندارد نسخههای خطی این تفسیر که بیش از پنجاه تا (کامل و ناقص)است هیچ کدام تاریخ تحریر قبل از شسصد و شصت ندارد، گر چه دو نسخه را کتابشناسان تحریر سده ششم تشخیص دادهاند، امّا خبرگان، این فنّ میدانند که این قبیل تشخیصها اگر به طور دقیق و بیکم و زیاد مطرح باشد قابل تردید است. (18)
خواجه عبد اللّه انصاری متولد 396 متوفای 481 آثاری به فارسی دارد مانند:مناجاتنامه، زاد العارفین، کنز السالکین، قلندرنامه، محبّتنامه، الهینامه، نصایح، رساله اسرار، دل و جان، و ارادات، مقولات، هفت حصار، و به عربی:ذمّ الکلام، منازل السائرین. (19) و تفسیری بر قرآن مجید از او در دست نیست امّا از عبارت میبدی استفاده میشود که او تفسیری عرفانی داشته است و وی از این تفسیر به خصوص در نوبه سوم تفسیرش که تفسیر عرفانی است (20) بهره فراوان برده و در آغاز تفسیر گوید:اما بعد فانّی طالعت کتاب شیخ الاسلام، فرید عصره و وحید دهره، ابی اسماعیل عبد اللّه بن محمد بن علی الانصاری قدّس اللّه روحه، فی تفسیر القران و کشف معانیه، و رأیته قد بلغ حدّ الاعجاز لفظا و معنی و تحقیقا و ترصیعا، غیر انّه او جز غایة الایجاز، و سلک فیه سبیل الاختصار... (21)
گویا همین یاد شدن نام انصاری در دیباچه تفسیر میبدی موجب دو اشتباه شده است:
یکی اینکه تفسیر کشف الاسرار را به خواجه انصاری نسبت دهندو به این عنوان شهرت پیدا کند. (22)
و دیگر اینکه میبدی را از شاگردان خواجه و او را از مشایخ میبدی بدانند، با اینکه با توجه به سال فوت خواجه(481)، و سال تألیف کشف الاسرار قبول این درک حضور و شاگردی و استادی مشکل و محلّ تردید است.
برای ابو الفضل میبدی غیر از تفسیر کشف الاسرار سه اثر یاد شده است:
1-الفصول، نسخهای از آن در دست میباشد که بر اساس همان چاپ شده است. (23)
2-طبقات الصوفیة، که به نام خواجه عبد اللّه انصاری چاپ شده است. (24)
3-اربعین، که در تفسیر کشف الاسرار یاد شده است. (25)
امّا انتساب هیچکدام به او قطعی نیست.زیرا در آغاز نسخه الفصول آمده:صنعه الشیخ الامام الاستاذ ابو القاسم یوسف بن الحسین بن یوسف البیع الهروی.استخرجه الشیخ الامام الحافظ رشید الدین ابو الفضل المیبدی...کتبت هذه النسخة من خطّه الشریف الظریف و هو ابو الفضل المیبدی المذکور. (26)
و مقصود از استخراج روشن نیست، گر چه برخی از اساتید گفتهاند مقصود ترجمه به فارسی است.
و طبقات الصوفیه را نیز تقریرات خواجه انصاری به قلم یکی از شاگردان او دانستهاند و شاید شباهت عبارات آن با برخی از عبارات کشف الاسرار باعث شده که آن را به میبدی نسبت دهند، با اینکه این شباهت به خاطر آن است که در کشف الاسرار هم همانطور که قبلا یاد شد از تفسیر عرفانی خواجه انصاری مطالب فراوانی نقل شده است. (27)
و اما اربعین، با اینکه در خود کشف الاسرار یاد شده، اما برخی چنین احتمال دادهاند که آن عبارت که«اربعین»در آن یاد شده عبارت خواجه انصاری باشد و کتابی به نامهای«الاربعین فی الصفات»یا«الاربعین فی دلائل التوحید»شامل مجموعهای از احادیث نبوی به او نسبت داده شده است. (28)
1-با تألیف این کتاب خدمتی عظیم به زبان و ادبیات و شعر فارسی شده است و از این حیث دریائی است پر از مطالب ارزنده که باید استخراج شود.در این راستا کوششهایی قابل تقدیر انجام شده، و هنوز ادامه دارد.مانند مقالهها«فوئد لغوی تفسیر کشف الاسرار»، «مفردات و ترکیبات کلمات فارسی کشف الاسرار»، «لغات تازه یاب در کشف الاسرار»، «ویژگیهای لفظی و لغوی و ترکیبی کشف الاسرار»، «خصائص دستوری کشف الاسرار»که قبل از برگزاری این کنگره نوشته شده و مقالات متعددی که در این زمینه برای این کنگره نگاشته شده است. (29)
2-بخشی از تفسیر و نثر بسیار زیبا و مؤثّر خواجه عبد اللّه انصاری توسط این تفسیر حفظ شده است.و مناسب است مجموعه این منقولات استخراج و به صورت جداگانه در اختیار محققان، ادیبان و دوستان عرفان قرار گیرد و شاید هم این کار انجام شده باشدو اینجانب از آن آگاهی نداشته باشم.
3-با اینکه میبدی شیعه نیست، امّا در تفسیرش برخی از فضائل اهل بیت علیهم السلام، و همچنین برخی از روایات صادره از اهل بیت با احترام کامل از آن بزرگواران نقل شده است و روشن است که ذکر فضائل اهل بیت از زبان غیرشیعه در ترویج و تبلیغ مکتب تشیّع اثر بسزائی دارد.مرحوم محقق اردبیلی در کتاب آیات الاحکام خود به خاطر همین تأثیر، این وعده را میدهد که اگر توفیق یابد سخنانی که از علماء غیرشیعه در مدح و حقانیت تشیّع صادر شد گردآوری کند و این خود یکی از الطاف الهی است که به طور ناخودآگاه مطالب حقّ و مؤید حقّ از زبان و قلم کسانی شنیده و دیده شود. (30)
در این قسمت سعی برادر گرامی و خالص ما حضرت آقای دکتر رکنی که به نام«جلوههای تشیع در تفسیر کشف الاسرار»چاپ شده است مشکور باد.
4-این تفسیر قدیمترین مصدر و مأخذ برخی از احادیث و مطالب است، مثلا حدیث قدسی «کنت کنزا مخفیّا»را که بعضی از اساتید گفتهاند در کتابهای قدیمی دیده نشده در این تفسیر هست (31) و همچنین داستان پیکان درآوردن از پای امیر مؤمنان علی علیه السلام در حال نماز در این تفسیر یاد شده است. (32)
5-و نیز یکی از فوائد مهم این کتاب وجود منقولاتی است در آن، که اگر این کتاب نبود آن منقولات هم از میان رفته بود و مدرک منحصر آن منقولات، همین تفسیر است.
با اینکه از زندگی میبدی، شرح حال، اساتید، شاگردان تألیفات و حتی تولد و وفات او اطلاعی در دست نیست امّا با مراجعه و دقّت در این تفسیر روشن میشود که او در تفسیر، حدیث، فقه، عرفان و ادبیات تازی و فارسی استادی بزرگ و شخصیتی فوق العاده بوده است.
1-در تفسیر و ترجمه آیات، با نگاشتن این تفسیر آن هم با سبک و روش منحصر به خود(هر آیه در سه نوبت و سه مرحله ترجمه و تفسیر کردن) مهارت خود را به خوبی نشان داده است.
2-در حدیث، با یاد کردن حدود چهار هزار حدیث در طول این تفسیر، و استفاده به مورد از آنها در ذیل آیات، میتوان استنتاج کرد که وی تسلّط بسیار بالایی بر احادیث و کتب حدیث داشته و احادیث فراوانی را حفظ بوده است.
3-در فقه، نیز از لابلای همین تفسیر برمیآید فقیهی خبیر به فقه شافعی(که خود هم شافعی مذهب بوده)و نیز فقه مالک، ابو حنیفه و احمد بن حنبل بوده است.شاهد این مطلب بحثهای فقهی مطرح شده در این تفسیر است به این قرار:
تقلید، ج 1، ص 462، حیض 1/597، غسلهای واجب 2/257، تیمم 2/521، قبله 1/385 و 400، نماز و ارکان آن 1/644، احکام قصر در نماز، 2/654، فی کیفیة الصلاة 2/667، نماز خوف 2/658، صیام، 1/487، زکاة 1/727، فرائض و ارکان حج 1/520، حرم و حدود حرم و جنگ در حرم 1/349، شرائط حج و استطاعت 2/217، بیع و شرائط آن 1/749، ربا 1/755، احکام هدیه 2/617، تذکیه حیوانات 3/12، حرمت خمر 3/224 و 1/586، تعدّد زوجات 2/409، محرّمات نسبی و سببی 2/462، انواع زنهای در عدّه 10/145، لعان 6/491، شهادت دادن 1/769، قسم و یمین 1/603، ارث 2/435، احکام قتل 2/631 و کیفر راهزنان 3/102.
در ذیل سوره بقره گوید:این سوره صد و سی حکم دارد، و در آیه دین چهارده حکم است (33)
4-در عرفان، (البته عرفان نقلی)ید طولایی داشته، و در سراسر قرآن کریم از دید عرفانی اظهار نظر کرده است، که البته صحّت و سقم این نظرات بحث جدایی لازم دارد.
5-و در ادبیات فارسی و عربی، تفسیر کشف الاسرار، خود منبعی است غنی، که از جهات گوناگون گویای مقام ادبی مؤلّف آن است.
6-مهمترین نقطه قوّت میبدی این است که در عین حال که شیعه نیست(و چنانکه بعد از این خواهیم گفت قضاوت او درباره شیعه قضاوتی است جاهلانه)اما از محبّان علی و اولاد او است و در جایی از تفسیر گفته است:ما من مؤمن الاّ و هو یحبّ علیّا.و این حبّ و دوستی علی علیه السلام است که میتواند موجب نجات و سعادت او باشد و گر نه چنانکه در بخش بعد خواهیم گفت کتاب و نظرات او نقاط ضعف و گمراه کننده فراوان دارد.
چون علم و واقعیتها، و متن صحیح دین، از افراد و شخصیتها بالاتر است هیچگاه نباید بپسندیم که به خاطر حفظ شخصیت افراد، به دین و مکتب و علم و حقائق لطمه بخورد، که از قدیم درباره غیر انبیا و ائمه علیهم السلام گفتهاند:یعرف الرجال بالحق لا الحقّ بالرجال.
بنابراین لازم است برای حراست از دین و علم نقاظ ضعف تفسیر کشف الاسرار و مؤلّف آن به طور فهرستوار مطرح گردد، تا بر خلاف این شعر:
«عیب او جملگی بگفتی
هنرش نیز بگو
فقط به گفتن هنرها بسنده نشده باشد.
1-نقطه ضعف اوّل:بد قضاوت کردن درباره روافض که همان شیعه و مکتب تشیّع است تا آنجا که رافضه را گاهی مشرک، و گاهی ملعون، و گاهی معتقد به جسم بودن خدا معرفی میکند.
2-آیات و احادیث مربوط به اهل بیت مانند«لا ینال عهدی الظالمین»و حدیث ثقلین را بد معنی میکند. (34) و در یک جمله در خصوص آیات الولایة یکی از بدترین تفسیرهاست.
3-در نقل احادیث سست و ضعیف، و بلکه جعلی، بسیار سادگی و نپختگی از خود نشان داده است، مثلا حدیث:«انّا معاشر الانبیاء لا نورّث»(که با قرآن مخالف است)را میآورد (35) و بر آن ترتیب اثر میدهد، و حدیث«لو لم ابعث لبعثت یا عمر»(که با عقل مخالف است)را نقل میکند (36) و نبوت را تا حدّ یک انسان معمولی تنزل میدهد.
همچنین حدیث«خلقت انا و ابو بکر من طینة واحدة فسبقته بالنّبوه و لم یضرّه، و لو سبقنی بها لم یضرّنی» (37) را که نیز حاکی از عدم درک مقام نبوّت و رسالت است نقل میکند.
و حدیث«یا علی ان اللّه عزّ و جلّ امرنی أن اتّخذ ابا بکر والدا(ولدا)»را که (38) جعلی بودن آن آشکار است، زیرا با توجّه به اینکه ابو بکر فقط دو سه سال از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله کوچکتر بوده نه والد بودن او معنا دارد و نه ولد بودن.و جعل کننده حدیث به این مطلب توجه نداشته، و اینکه معروف است:«دروغگو حافظه ندارد»یک معنایش همین است که در جعل و دروغ پردازی از برخی جهات غفلت میکند و همین باعث رسواییش میشود.
4-تأویلاتی که در نوبت سوم تفسیر میآورد علاوه بر اینکه در بسیاری از موارد سبک و خنک و غیر قابل قبول است، در موارد قابل قبول هم، تفسیر و یا تأویل به معنی صحیح آن نیست بلکه برداشت از آیه، و یا تداعی معانی و منتقل شدن ذهن از مطلبی به مطلب دیگر است. (39)
5-بیمدرکی و عدم ذکر مصادر بسیاری از مطالب، که موجب خلط مطالب غثّ و سمین شده است.
6-میبدی در فقه، شافعی مذهب بوده، اما از فقه همه ائمه اربعه در تفسیرش آورده است، پس چرا با اینکه از امام صادق علیه السلام نام برده و حدیث و مطلب نقل میکند، متعرض فقه شیعه که همان فقه امام صادق علیه السلام است نشده، و تعصّب به خرج داده است؟
پیشنهاد:بسیار مناسب است این تفسیر زیر نظر چند گروه:
1-گروه ادبیات فارسی
2-گروه حدیث
3-گروه عقائد
4-گروه فقه
5-گروه عرفان
تجدید چاپ شود و با کمک هر گروه در محدوده خبرویت و رشته خود این کارها انجام گیرد:
تصحیح متن فارسی با استفاده از نسخههای خطّی فراوانی که در اختیار است(مانند تصحیح تفسیر ابو الفتوح رازی(ره)که در مشهد انجام شده است).
تصحیح اشعار و مطالب عربی آن.
بررسی احادیث و توضیحات لازم در پاورقی.
بررسی و نقد مطالب اعتقادی آن در پاورقیها.
تبیین و توضیح کامل مطالب مربوط به شیعه و امامت، در مواردی که مؤلّف متعرّض این مطالب شده است.
پیدا کردن مصادر منقولات آن در حدّ میسور.
نقد مواردی که تأویلاتی بیجا و غیرقابل قبول مطرح شده است.
تهیه فهارس لازم و گستردهتر از فهارسی که تاکنون تهیه شده است، بر اساس چاپ جدید.
در پایان این مقال لازم است یادآوری کنم که در تهیه این یادداشتها از فهرست کشف الاسرار تألیف حضرت آقای دکتر شریعت، و نیز کتاب تألیف حضرت آقای دکتر شریعت، و نیز کتاب «جلوههای تشیّع در تفسیر کشف الاسرار»تألیف حضرت آقای دکتر رکنی بهرهمند بودهام، سعیشان مشکور باد. (40)
(1)-به کتابشناسی میبدی تألیف حسین مسرّت از انتشارات کنگره میبدی رجوع شود.
(2)-یکی از بهترین مقالههایی که بخشی از آن خوانده شد مقالهای بود از حجة الاسلام شیخ علی اکبر بابائی و برخی دیگر از فضلای حوزه علمیه قم.جناب آقای مسرّت درباره این مقاله گفتهاند:مقاله پر و پیمان و جامعی است در 74 صفحه که قابلیت چاپ به صورت کتابی واحد دارد.
(3)-یکی از میهمانان خارجی این کنگره از سخنرانی اینجانب(به خاطر اینکه هم نقاط قوت میبدی و تفسیری را یادآور شدم و هم نقاط ضعف آن را و تنها به مدح و تمجید اکتفا ننمودم) خیلی اظهار رضایت و خرسندی میکرد و میگفت در تمام محافل علمی و سیمنارها باید برنامه و اساس کار، بررسی واقعی، و ذکر نقاط قوت و ضعف هر دو باشد.
(4)-کتب الطرف ابن طاووس، ص 18.
(5)-تفسیر عیاشی، ج 1، ص 10.
(6)-تفسیر عیاشی، ج 2، ص 203.
(7)-عیون اخبار الرضا تألیف شیخ صدوق، ج 2، ص 87.
(8)-عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 130.
(9)-از اصحاب خاص امام جواد و امام هادی علیهما السلام بوده و در سال 244 توسّط متوکّل عباسی لعنة اللّه علیه شهید شده است.
(10)-مجموعه ورّام بن ابی فراس-تنبیه الخواطر، ج 2، ص 72.
(11)-تفسیر کشف الاسرار میبدی، ج 3، ص 70.
(12)-البیان، مرحوم آیة اللّه خوئی، ص 146 چاپ سوم.
(13)-به آغاز تفسیر رجوع شود.
(14)-تفسیر کشف الاسرار، ج 1، ص 195.
(15)-همان تفسیر، ج 3، ص 139.
(16)-همان تفسیر، ج 9، ص 14.
(17)-همان تفسیر، ج 5، ص 636.
(18)-به کتابشناسی میبدی بخش نسخههای خطی رجوع شود.
(19)-به مقاله آقای دکتر معین در کتاب زبان اهل اشارت(مجموعه مقالات کنگره میبدی)رجوع شود.
(20)-در تفسیر کشف الاسرار هر آیه در سه نوبت و سه مرحله ترجمه و تفسیر میشود، که نوبت سوّم آن همان تفسیر عرفانی و تأویل است.
(21)-به آغاز تفسیر کشف الاسرار رجوع شود.
(22)-طبق محاسبه برخی از اساتید، مطالب نقل شده از خواجه انصاری در این تفسیر، فقط حدود یک صدم آن را تشکیل میدهد.
(23)-درج 16 فرهنگ ایران زمین چاپ شده است.
(24)-سه بار چاپ شده، و چاپ سوم توسط انتشارات توس، 1362 ش.
(25)-ج 5، ص 219.
(26)-به کتابشناسی میبدی، بخش عکسها و تصاویر رجوع شود.
(27)-گفتم حدود یک صدم مطالب کشف الاسرار از تفسیر خواجه عبد اللّه انصاری نقل شده.
(28)-کتاب جستجو در تصوّف ایران، ص 76 به نقل از کتابشناسی میبدی.
(29)-به کتاب زبان اهل اشارت یا مجموعه مقالات کنگره میبدی رجوع شود.
(30)-زبدة البیان محقق اردبیلی.
(31)-کشف الاسرار، ج 6، ص 477.
(32)-همان مأخذ، ج 1، ص 179.
(33)-همان مأخذ، ص، 5.
(34)-همان مأخذ، ص 347.
(35)-همان مأخذ، ج 6، ص 69 و ج 7، ص 189.
(36)-همان مأخذ، ج 10، ص 294.
(37)-همان مأخذ، ص 294.
(38)-همان مأخذ.
(39)-در این موضوع آیة اللّه معرفت در کنگره سخنرانی سودمندی داشتند.
(40)-و همچنین از چند کتابی که پس از برگزاری کنگره به عنوان سلسله انتشارات کنگره برایم ارسال شده است.